به احمد میگم با تاریکی گره خوردیم. میگه جمع نبند منو با خودت. میخوام بگم احمد! تو که تو تاریکی مارو تنها گذاشتی، نیستی ببینی چه تاریکی زیبایی. چشمم از دیدن فارغه، پام از راه رفتن. احمد همیشه میگفتی غصه شاخ و دم نداره، اما غصه هم شاخ داره هم دم. اَمَد! دریاب این غریب افتادرو، اَمَد، چی شد عاشقی؟ چی شد شیدایی؟
ربات میمون بند انگشتی BabyMonkey بازدید : 246
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 19:22