به رفیقم میگم آزادی باید تو ذهنت باشه، آزادی وقتی تو ذهنت قدرت پیدا کنه خودش دست تنتو چند صباح دیگه میگیره و میبره اونجا که روح سیالِ خودش بخواد. لپتاب مثل تراکتور صدا میداد، برا بار هزارم بازش کردم که بزنم ابروشو درست کنم، درست که کردم زدم چششو کور کردم، یه دود سفید کرد و یه تیکش فلج شد پیرمرد. بگذریم. دیروز هزار بار میخواستم بنویسم، نتونستم، انگار یکی هم اومده منو واز کرده که صدا ندم، زده پاورمو سوزونده مع الاسف، صدا ازم در نمیاد، آخرین نامه رو ساند کلاد امروز پلی کرد، امروزی که یه لحظه واقعا دلم برا غربتی که برا خودم ساختم گرفت، از یه جا میگم بسه ناله فلانی، از یه ور میگم این که ناله نیست پسر، این غمه، خب غمگینم دیگه، تقصیر من چیه، گرچه عین سگ مقصرم، دلم همین الان پر کشید برا یه لحظههایی، اگه همراه جانم بود چقد زندگی موقعیتهایی داشت که ذوق کنیم و چقدر من خودم رو نمیتونم پیدا کنم دیگه، چقدر بیشتر نمیخوام خودم رو پیدا کنم، راستش من حتی زندگی با غم دوری همپام رو بیشتر از زندگی بدون فکرش دوست دارم، دردی که میرسه میخوام بگم خوشه، گرچه اگه این بغضای گاه و بیگاه میتونست بشکنه خب کمتر اذیت میشدم، تو همراهیت داشتم مرد میشدما. حالا این گوشه خدا میدونه کدوم نویسندهای قلمش قدرت داره این حجم بی کسی رو تحمل کنه. پاییز یهو میاد. روزا طوری میگذرن انگار درندهای دنبال لحظهها کرده. غم رو اجاق داره میجوشه، بخارم میکنه و سوت میکشه اما نمیای زیرمونو خاموش کنی. ببخشید، میدونم نباس بیش از حد غمگین باشم، ادامه میدما، کند، تکیده اما. غم میون چشمام لونه کرده ام، تخم کرده، رو تخماش نشسته بچه کنه. جوونی و انرژی و شر و شورش هست به قوت خودش، اما ناکامیِ ابدی سیاه کوبِ دلمه، راستش از هر طرف کشتیا به گل میشینن و من اون ناخدام که هیچوقت امیدشو از دست نمیده، این امید لاجون و کمرنگ شاید به تحرک مجبورش کنه، اما هم خدمه میدونن، هم خودش، کشتی دیگه سینهبه سینهی آب نمیزنه، کشتی زندگیم..
من اون ناخدام، اشکام چکیده گریهی یه زن و چندتا بچست. خودمونیم، میدونم زندگی قشنگه، اگه نگم قشنگه چی بگم، اما چه دلگیره، چه فاکینگ بغضم بعد این حرفا قدرتِ شکستن پیدا کرد.
میدونم، ادامه جاهای مرتفع و دشتهای مرتفع و سبزی هست، اما هیچکی میبینه اون لحظهها چه یتیمیم و پشتمون چه بیوست؟ نه. همینه آبرو
کاش بیای بگی فلانی، بلند شو ، داشتی خواب میدیدی، و من بوست کنم و خوابمو برات تعریف کنم.