تکیده نهالی است، کمیسبز، کمیزنده، خیره به ناانتهایِ روشنِ میرایِ آفتاب. کمیبعد، چُنان سوسویِ فرسودهیِ ستاره را به تماشا نشسته، تو گویی داغِ مهری بیآغاز میجوید.
گفت و گو از پاک و ناپاک است وز کم وبیش زلال آب و آیینهیک اینکه بایست بابت دیشب بگم که اون صحبتای عشای ربانی و اینا رو معذرت. چندماهه دارم تهمت میشنوم، هضمش سختمه این شنیدهها،ای حال، بگذریم.
قوی تر تر تر16|http://www.yut.ir/images/002.gif|1
کالبد شکافی کامپیوتر های خانگینه، صحبتی از عشق نیست. صحبت از نور سپیده، افتاده به دالانِ نمورِ قلب است. آن اتفاقی که رخداد، در طولایِ سرنوشتش نیست، آن اتفاق که نمیافتد.
توصیف دقیق سیاستهای نئولیبرالی در ۵ دقیقهشب اول کنجی پیدا کرد، فکر کرد. شب دوم نوشت، آنچنان نوشت که دستانش به تمنا درآمدند. شبی بعد نوشتههایش را زیست. زیستنش را گریست. صبح با خنده بیدار شد، گریههایش را آسیا کرد. گَردِ گریه را تر کرد، خمیر شد. درختِ معنا را تبر زد. شعلهیِ عشق در تنورِ تنهایی زبانه کشید. نانِ یگانگی پخت. گوشهای نشست، در پناهِ بیپناهی، معاشقهی خورشید و سایه. دیگر یگانگی بود و شعر. او اما پژمرد.
مرگ خاموش آمریکاییها در سایه آنفلوانزای فصلی-میدونی این بیتفاوتیت داره آزارم میده؟
مرگ خاموش آمریکاییها در سایه آنفلوانزای فصلی
تلوزیون داشت با بچههای شش هفت ساله مصاحبه میکرد، میگفت فلان چیز تخیلی(قالی پرنده و اینا) رو داشتی چیکار میکردی ،بعد اینا جواب میدادن خیلیهاشون که فلان چیز که وجود نداره، از یکیشون پرسید وجود نداره یعنی چی؟ میگه، یعنی چیزی که میخوایمش ولی تو دنیای واقعی نیست. فکر کردم چقدر بچهها فهمیده شدن، چی باعث شده به مفهوم وجود نداشتن اینجور مسلط باشن و به کار ببرنش.
علیای حال، کاش یکی فردا باهام میومد کوه.
تعداد صفحات : 4